یه بنده خدا

والا بخدا

۷ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

لعنت به فوتبال نفتی

خیلی ساده و رک و پوست کنده

کشوری که افراد نیازمند بسیاری در آن زندگی می کنند که خیلی از آنها به نان شب محتاجند چرا باید با پول مردم لیگ برتر فوتبال راه بیندازند؟

به خداوندی خدا که حرام اندر حرام است و باید پاسخگو باشند

نیازمندان تمام اقشار مد نظرم است

از کارگر و کارمند تا معلم و استاد دانشگاه

خیلی زور دارد این فوتبال

و بدتر از آن تماشاچیان و فریب خوردگان آن

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بی نام نشان

کارت درسته مغازت جاش بده

دیروز گوگل آماری منتشر کرد مبنی بر بالاترین جملات سرچ شده در روز قبل از همه پرسی بریتانیا و بعد از آن

خیلی جالب بود که بعد از همه پرسی بیشترین سوال این بود:    "اتحادیه اروپا کجاست؟"

همین کافیه تا بدونیم اونور آب هم خیلی آدمها سر جو گیری تصمیم سیاسی میگیرن

اما سوال این است

چرا پس اونجا نمیترکه با وجود همچین آدمهای تعطیلی

بنظرم یکی از جواب ها پایه های قوی و مستحکم شایسته سالاریه

یعنی همین دیگه

مث بعضی جاها نیست که انتخاب اشتباه به باد بده مملکتو

کلا شایسته ها بالا هستن

این نشد اون

اروپا نشد بریتانیا، نه تانزانیا

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۲
بی نام نشان

حسنی ها

قبول دارم که فرزاد حسنی آنقدر مهم نیست که بخواهید در موردش دو مطلب انتشار دهید.اما کلیپ پشت صحنه ای که درست شد مرا مجبور به اظهار نظراتم کرد

حسنی یا به عبارت دیگر حسنی ها انقدر ملت را نفهم و ساده لوح فرض می کنند که با خود می گویند بگذار این پشت صحنه را درست کنیم و بگوییم که زود قضاوت کردید و آنها را شرمنده کنیم.

این کلیپ ها و پاسخ ها شاید برای طرفداران تینیجر (نوجوان) جناب حسنی باعث جلب ترحم باشد اما عامه ی مردم هرگز باورشان نمی شود که آقا فرزاد انقدر باهوش باشد که برای بازیگری در شبکه سه کسی را انتخاب کند که در تکلم به زبان فارسی هم مشکلات عدیده دارد.

این اتقات نمایی کوچک است از آنچه که همیشه در کشور ما رخ میدهد. حسنی های زیادی در سطوح بالا و پایین این مملکت وجود دارند که همیشه لفظ بازهم زود قضاوت کردیم در مورد آنها به کار می رود

اما...

اما ملت ایران ملتی بسیار صبور-در مواردی انقدر صبور که لج آدم را در میاورند-هستند. اعتمادشان به کسی که به او اعتماد کرده اند به هیچ وجه به آسانی از بین نمی رود ولی وای از روزی که یکی را کنار بگذارند.فرزاد حسنی به عنوان یک نماینده ی تمام عیار از صدا و سیمای جمهوری اسلامی استارت این بی اعتمادی را به گونه ای زد و انبار باروت را تکانکی داد.صدا و سیما به آخر عمر مورد اعتماد بودنش نزدیک می شود.رسانه ای که برای معروفیت و محبوبیت طیف های خاصی از حضرات بسیار مهم و کارشگا بوده و هست ولی نخواهد بود.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بی نام نشان

فرزاد حسنی

خیلی برای بنده جای سوال است که چطور یک عده انسان می توانند عاشق و طرفدار فرزاد حسنی باشند.اما با احترام به طرفداران ایشان می نویسم.

صدا وسیمای جمهوری اسلامی که سیاسی بودنش از هزار فرسخی داد میزند-اکثر رسانه های دنیا سیاسی هستند اما صدا و سیم بهتر است بگوییم سیاسی بودنش تو دل میزند- بعضا و در این چند سال دسته گل هایی رو کرده است که به روی مبارکش هم نیاورده.

در برنامه ای که چند روز پیش از شبکه سه سیما پخش می شد و فرزاد حسنی اجرای آن را بر عهده داشت  با بی ادبی تمام مردی را که سن پدر او بود چنان مورد تمسخر قرار داد که بنده خدا نزدیک بود گریه کند. حتی توصیف آن صحنه نیز برای من خیلی سخت و درد آور است. صحنه هایی آکنده از لوس بازی ها و لودگی ها و بی ادبی های مجری تلویزیون جمهوری اسلامی که داعیه ی ادب و فرهنگ دارد. 

فرزاد حسنی که بارها به عنوان یک فرد دارای سادیسم کلامی و رفتاری در خبرهای مختلف تیتر شده است چگونه است که اجرای یک برنامه تلویزیونی در پیک ساعت پخش یکی از پربیننده ترین کانال های تلویزیون را برعهده دارد؟؟؟؟؟

تولید محتوا برای تلویزیون به یکی از پایین ترین حدود در چند دهه فعالیت این نهاد رسیده و آهسته آهسته به مرحله ی خود زنی می رسد.تلویزیونی که تمامی تمرکزش بر تخریب دولت و برجام است انتظاری بیشتر از این را نمی تواند برآورده کند.

http://www.aparat.com/v/A37I5

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بی نام نشان

مگه مجبوری

بعضی ها مثل این افسرای راهنمایی رانندگی که باید دفترچشون پربشه بعد برگردن همش در حال نوشتن هستند.

این اتفاق سوالاتی رو ممکنه برای دنبال کنندگان شما پیش بیاره از جمله اینکه شما کی فکر میکنید یا کی مطالعه میکنید

پست هایی که اکثرا حاوی کلمات قلمبه سولومبست و وقتی هم سوال میشه در مورد این زواید ادبی پاسخ اینه که اینها تراوشات احساسیه

ای گل بگیرن این تراوشات احساسی رو که اگه حلزون بودی الان کارخونه کرم حلزون زده بودی با این تراوشاتت

واقعا چقد به مطلبی که مینویسیم فکر میکنیم؟

شده مثل این شب شعرا که یکی میخونه و بقیه برا خنده هم که شده میگن به به.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بی نام نشان

محمدرضا گلزار

شاید باعث تعجب باشد اما من آقای گلزار رو دوست دارم و هیچ حس بدی نسبت به ایشان ندارم.
اما میخاهم پدیده ای رو که حول و حوش شخصیت هایی مثل ایشان جریان داره را نقد کنم.
محمدرضا گلزار از جمله بازیگرانی است که به اذعان خیلی ها محتوایی در فیلم هایش وجود ندارد. و وقتی اسم او برده می شود صرفا و در بهترین حالت حضور او در گروه موسیقی آریان به یادها خطور می کند.
چرا که گلزار بازیگری است که مسئول گیشه و فروش فیلم های درجه 2 و پایین تر بوده و بیشتر نقشی سوپر استار وار داشته است. از این جنبه او نیر مانند تمامی بازیگران قبلی هم کالبد خود  مانند ابولفضل پورعرب بعد از پا به سن گذاشتن بی شک فراموشی تلخی را تجربه خواهند کرد. 
اما موضوع بحث این نیست. موضوع بحث وجود طرفدارانی است که با دیدن محمدرضا گلزار گریه می کنند. هدف از بیان وجود این طرفداران صرفا بررسی پدیده ای است که در پاراگراف بعدی به آن خواهم پرداخت .حال آنکه هرکسی با دبدن شخص یا منظره یا خواندن یک کتاب یا گوش دادن به یک موسیقی ممکن است گریه کند.
بحث اصلی و محوری من در این نقد طرح یک سوال است. محمدرضا گلزار به طرفداران خود چه میدهد؟ کسی که عامه ی مردم با دیدن تمامی کارهایش به سختی حتی یک سکانس از او را به یاد می آوررند چه در او دیده اند که وقتی او را می بینند به گریه می افتند؟ نقش آفرینی فوق العاده ضعیف و فیلم نامه های مسخره ی فیلم های آقای گلزار عامل این طرفداری نیست.
اخیرا یک مسابقه از طرف یکی از شرکتهای تجاری در تهران برگزار شد. جایزه ویژه ی افراد برنده به جز شام گرفتن عکس سلفی با محمدرضا گلزار بود.
هیچ کدام از این رفتارها و سلفی گرفتن ها مایه ی خورده گرفتن نیستند. چه بسا انتظامی ها و پرستویی ها که سلفی ها می گیرند.
اما جالب اینجاست که سلفی گرفتن تمام آن چیزی است که گلزار و گلزارها به طرفداران خود می دهند. در سطحی بی پرده تر سلفی نماد نزدیکی جنسی با گلزار برای دختران نوجوان و مقایسه ی درصد جذابیت خود فرد با گلزار برای پسران است. در ویدویوی مربوط به این جشن درصد بسیار بالایی از طرفداران گلزار را این دو دسته تشکیل می دهند. و گروه بعدی هم والدین نگران و گهگاه خواب آلود که عاقبت عشق به یک سوپر استار چه خواهد شد.
 باری هیچ کدام از این عشق ها پس از بیست و پنج شش سالگی(در صورت رشد نرمال ذهنی) ادامه پیدا نخواهد کرد. چیزی که خوهد ماند از عشق هایی مانند گلزار فقط شرمساری است.آن هم ازنوع خود دانسته و مخفی.چرا که در بهترین حالت محمدرضا گلزار یک سوژه برای .... بگذریم.
گله اصلی از شخصیت های اینچنینی در کشورم ایران این است که محتوایی حداقلی به رفتارهای خود اضافه کنند تا بعد از سالها چیزی بیشتر از یک سلفی حتی شده یک کتاب از آنها باقی بماند.
جای شکرش باقی است که هنوز عده ای عاشق ستاره های وطنی می شوند.

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
بی نام نشان

ستایش و داستان ما

این روزها شاید تنها چیزی که شنیده باشیم این است که دختر 6ساله ی افغانی به طرز فجیعی کشته شده است. فارغ از عمیق بودن و اسفناکی این پدیده، سوال اینجاست که چرا با پدیده های اینچنینی درحد یک قتل برخورد میشود. شاهکار پیگیری و اطلاع رسانی افراد ورسانه ها نوشتن شعر و مداحی و جمع شدن درمقابل سفارت است. چرا روانشناسان جامعه تقریبا هیچ نقشی ندارند؟ نگاه جرم شناسانه یک طرف این ماجراست و نگاه روانشناسانه طرف دیگر. در مصاحبه اولیاء قاتل 15ساله-به اذعان مادر قاتل- او فردی بی آزار معرفی می شود که حتی مورچه ای را اذیت نکرده است. بهت و حیرت درصورت پدر و مادر موج می زند. 

براستی چند تن از پدر مادر ها فرزندان خود را درست می شناسند؟ چند نفر بعد ازاین حادثه احساس خطر کرده و بیشتر حواسشان به فرزندشان جمع شده است؟ 

حس مرگ برای همسایگی همیشه درفرهنگ ما جریان داشته است. اما زنگ خطرها را جدی گرفتن هرگز.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بی نام نشان